صفحه اصلی | راهنما | ثبت نام | متن قرآن | قرائت قرآن | جستجوی قرآن | تدبر در قرآن | مسابقه | خادمان قرآن | ارتباط

right الحمد لله الذي هدانا لهذا وما كنا لنهتدي لولا ان هدانا الله ستايش خدايی را كه ما را بدين [راه] هدايت نمود و اگر خدا ما را رهبری نمی كرد ما خود هدايت نمی يافتيم الأعراف آیه 43 left


تصویر صفحه اصلی

رحلت جانسوز پيامبر رحمت ، ختم نبوت و اسوه حسنه برای عالميان و سبط اکبرش
امام حسن مجتبی علیه السلام و ثامن الحجج امام رضا علیه السلام تسلیت باد.

گذری بر حیات امام حسن مجتبی علیه السلام

·شناخت مختصرى از زندگانى امام حسن علیه السلام
.فریادرس محرومان
·نكته آموزنده
·خاندان علم و فضیلت
·بخشش بى‌نظیر
·مبارزات حسن بن على  علیه السلام پیش از دوران امامت
.در جنگ جمل‏
.در جنگ صفین
·مناظرات كوبنده امام مجتبى  علیه السلام با بنى امیه
·قانون صلح در اسلام
.از نظر سیاست خارجى
.از نظر سیاست داخلى
.سندى گویا
·گفتار امام پیرامون انگیزه‏ هاى صلح


پیشواى دوم جهان تشیع كه نخستین میوه پیوند فرخنده على علیه السلام با دختر گرامى پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود، در نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در شهرمدینه دیده به جهان گشود.(1)

حسن بن على علیه السلاماز دوران جد بزرگوارش چند سال بیشتر درك نكرد زیرا او تقریباً هفت سال بیش نداشت كه پیامبر اسلام بدرود زندگى گفت.

پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله تقریبا سى سال در كنار پدرش امیر مومنان  علیه السلام قرار داشت و پس از شهادت على  علیه السلام (در سال 40 هجرى) به مدت 10 سال امامت امت را به عهده داشت و در سال 50 هجرى با توطئه معاویه بر اثر مسمومیت در سن 48 سالگى به درجه شهادت رسید.

شناخت مختصرى از زندگانى امام حسن علیه السلام

فریادرس محرومان
در آیین اسلام، ثروتمندان، مسئولیت سنگینى در برابر مستمندان و تهیدستان اجتماع به عهده دارند و به حكم پیوندهاى عمیق معنوى و رشته‏ هاى برادرى دینى كه در میان مسلمانان بر قرار است، باید همواره در تأمین نیازمندی‌هاى محرومان اجتماع كوشا باشند. پیامبر اسلامصلی الله علیه و آله و پیشوایان دینى م علیه السلام، نه تنها سفارش‌هاى مؤكدى در این زمینه نموده‌‌اند، بلكه هر كدام در عصر خود، نمونه برجسته‏‌اى از انساندوستى و ضعیف نوازى به شمار می‌رفتند.

پیشواى دوم، نه تنها از نظر علم، تقوى، زهد و عبادت، مقامى برگزیده و ممتاز داشت، بلكه از لحاظ بذل و بخشش و دستگیرى از بیچارگان و درماندگان نیز در عصر خود زبانزد خاص و عام بود. وجود گرامى آن حضرت آرام بخش دل‌هاى دردمند، پناهگاه مستمندان و تهیدستان، و نقطه امید درماندگان بود. هیچ فقیرى از در خانه آن حضرت دست خالى برنمى‌گشت. هیچ آزرده دلى شرح پریشانى خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمی‌‏كرد، جز آنكه مرهمى بر دل آزرده او نهاده می‌‏شد. گاه پیش از آنكه مستمندى اظهار احتیاج كند و عرق شرم بریزد، احتیاج او را برطرف می‌‏ساخت و اجازه نمی‌‏داد رنج و مذلت سؤال را بر خود هموار سازد!

"سیوطى" در تاریخ خود می‌‏نویسد:"حسن بن على" داراى امتیازات اخلاقى و فضائل انسانى فراوان بود، او شخصیتى بزرگوار، بردبار، باوقار، متین، سخى و بخشنده، و مورد ستایش مردم بود.

نكته آموزنده
امام مجتبى علیه السلام گاهى مبالغ قابل توجهى پول را، یكجا به مستمندان می‌‏بخشید، به طورى كه مایه شگفت واقع می‌‏شد. نكته یك چنین بخشش چشمگیر این است كه حضرت مجتبى علیه السلام با این كار براى همیشه شخص فقیر را بى‌نیاز می‌‏ساخت و او می‌‏توانست با این مبلغ، تمام احتیاجات خود را برطرف نموده و زندگى آبرومندانه‌‏اى تشكیل بدهد و احیاناً سرمایه‌‏اى براى خود تهیه نماید. امام روا نمی‌‏دید مبلغ ناچیزى كه خرج یك روز فقیر را به سختى تأمین می‌‌كند، به وى داده شود و در نتیجه او ناگزیر گردد براى تامین روزى بخور و نمیرى، هر روز دست احتیاج به سوى این و آن دراز كند.(2)

خاندان علم و فضیلت
روزى عثمان در كنار مسجد نشسته بود. مرد فقیرى از او كمك مالى خواست. عثمان پنج درهم به وى داد. مرد فقیر گفت: مرا نزد كسى راهنمایى كن كه كمك بیشترى به من بكند. عثمان به طرف حضرت مجتبى علیه السلام و حسین بن على علیه السلام و عبدالله جعفر، كه در گوشه‌اى از مسجد نشسته بودند، اشاره كرد و گفت: نزد این چند نفر جوان كه در آنجا نشسته‌‏اند برو و از آنها كمك بخواه.

وى پیش آنها رفت و اظهار مطلب كرد.حضرت مجتبى علیه السلام فرمود: از دیگران كمك مالى خواستن، تنها در سه مورد رواست: دیه‏‌اى (خون‌بها) به گردن انسان باشد و از پرداخت آن به كلى عاجز گردد، یا بدهى كمرشكن داشته باشد و از عهده پرداخت آن برنیاید، و یا فقیر و درمانده گردد و دستش به جایى نرسد. آیا كدام یك از اینها براى تو پیش آمده است؟(3)

گفت: اتفاقاً گرفتارى من یكى از همین سه چیز است. حضرت مجتبى علیه السلام پنجاه دینار به وى داد. به پیروى از آن حضرت، حسین بن على علیه السلام چهل و نه دینار و عبدالله بن جعفر چهل و هشت دینار به وى دادند.

فقیر موقع بازگشت، از كنار عثمان گذشت. عثمان گفت: چه كردى؟ جواب داد: از تو پول خواستم تو هم دادى، ولى هیچ نپرسیدى پول را براى چه منظورى می‌‏خواهم؟ اما وقتى پیش آن سه نفر رفتم یكى از آنها (حسن بن على) در مورد مصرف پول از من سوال كرد و من جواب دادم و آنگاه هر كدام این مقدار به من عطا كردند.

عثمان گفت: این خاندان، كانون علم و حكمت و سرچشمه نیكى و فضیلتند، نظیر آنها را كى توان یافت؟(4)

بخشش بی نظیر
حسن بن على  علیه السلام تمامى توان خویش را در راه انجام امور نیك و خداپسندانه، به كار می‌‏گرفت و اموال فراوانى در راه خدا می‌‏بخشید. مورخان و دانشمندان در شرح زندگانى پر افتخار آن حضرت، بخشش بى‌سابقه و انفاق بسیار بزرگ و بى‌نظیر ثبت كرده‌‏اند كه در تاریخچه زندگانى هیچ كدام از بزرگان به چشم نمی‌‏خورد و نشانه دیگرى از عظمت نفس وبی‌اعتنایى آن حضرت به مظاهر فریبنده دنیا است. نوشته‌‏اند:

"حضرت مجتبى  علیه السلام در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایى خود را در راه خدا خرج كرد و سه بار ثروت خود را به دو نیم تقسیم كرده و نصف آن را براى خود نگه داشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید."(5)

مبارزات حسن بن على  علیه السلام پیش از دوران امامت
امام حسن  علیه السلام، به شهادت تاریخ، فردى سخت شجاع و با شهامت بود و هرگز ترس و بیم در وجود او راه نداشت. او در راه پیشرفت اسلام از هیچ گونه جانبازى دریغ نمى‏ورزید و همواره آماده مجاهدت در راه خدا بود.

در جنگ جمل
‏امام مجتبى  علیه السلام در جنگ جمل، در ركاب پدر خود امیر مومنان  علیه السلام در خط مقدم جبهه می‌‏جنگید و از یاران دلاور و شجاع على علیه السلام سبقت می‌‏گرفت و بر قلب سپاه دشمن حملات سختى می‌‏كرد.(6)

در جنگ صفین
آن بزرگوار جنگ صفین نیز، در بسیج عمومى نیروها و گسیل داشتن ارتش امیرمومنان  علیه السلام براى جنگ با سپاه معاویه، نقش مهمى به عهده داشت.(7)

مناظرات كوبنده امام مجتبى  علیه السلام با بنى امیه
امام حسن مجتبى علیه السلام هرگز در بیان حق و دفاع از حریم اسلام نرمشنشاننمی‌‏داد. او علناً از اعمال ضد اسلامى معاویه انتقاد می‌‏كرد و سوابق زشت و ننگین معاویه و دودمان بنى امیه را بى پروا فاش می‌‏ساخت.

مناظرات و احتجاج‌هاى مهیج و كوبنده حضرت مجتبى علیه السلام با معاویه و مزدوران و طرفداران او نظیر: عمرو عاص، عتبه بن ابى سفیان، ولید بن عقبه، مغیره بن شعبه، و مروان حكم، شاهد این معنا است.(8)

حضرت مجتبى  علیه السلام حتى پس از انعقاد پیمان صلح كه قدرت معاویه افزایش یافت و موقعیتش بیش از پیش تثبیت شد، بعد از ورود معاویه، به كوفه، برفراز منبر نشست و انگیزه‌‏هاى صلح خود و امتیازات خاندان على را بیان نمود و آنگاه در حضور هر دو گروه با اشاره به نقاط ضعف معاویه با شدت و صراحت از روش او انتقاد كرد.(9)

قانون صلح در اسلام
باید توجه داشت كه در آیین اسلام قانون واحدى بنام جنگ و جهاد وجود ندارد، بلكه همانطور كه اسلام در شرائط خاصى دستور می‌دهد مسلمانان با دشمن بجنگند، همچنین دستور داده است كه اگر نبرد براى پیشبرد هدف مؤثر نباشد، از در صلح وارد شوند. ما در تاریخ حیات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله این هر دو صحنه را مشاهده می‏كنیم: پیامبر اسلام كه در بدر، احد، احزاب، و حنین دست به نبرد زد، در شرائط دیگرى كه پیروزى را غیر ممكن می‏دید، ناگزیر با دشمنان اسلام قرار داد صلح بست و موقتاً از دست زدن به جنگ و اقدام حاد خوددارى نمود تا در پرتو آن پیشرفت اسلام تضمین گردد.

بنابراین، همانگونه كه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بر اساس مصالح عالی‌ترى كه احیانا آن روز براى عده‌اى قابل درك نبود، موقتاً با دشمن كنار آمد، حضرت مجتبى  علیه السلامنیز، كه از جانب رهبر و پیشواى دینى بود و به تمام جهات و جوانب قضیه بهتر از هر كس دیگر آگاهى داشت، با دور اندیشى خاصى صلاح جامعه اسلامى را در عدم ادامه جنگ تشخیص داد.

اجمالاً باید گفت: حضرت مجتبى  علیه السلام در واقع صلح نكرد، بلكه صلح بر او تحمیل شد. یعنى، اوضاع و شرائط نامساعد و عوامل مختلف دست به دست هم داده وضعى به وجود آورد كه صلح به عنوان یك مسئله ضرورى بر امام تحمیل گردید و حضرت جز پذیرفتن صلح چاره‏اى ندید، به گونه‌اى كه هر كس دیگر به جاى حضرت بود و در شرائط او قرار می‏گرفت، چاره‏اى جز قبول صلح نمی‏داشت؛ زیرا هم اوضاع و شرائط خارجى كشور اسلامى، و هم وضع داخلى عراق و اردوى حضرت، هیچ كدام مقتضى ادامه جنگ نبود. ذیلاً این موضوعات را جداگانه مورد بررسى قرار می‌دهیم:

از نظر سیاست خارجى
از نظر سیاست خارجى آن روز، جنگ داخلى مسلمانان به سود جهان اسلام نبود؛ زیرا امپراتورى روم شرقى كه ضربت‌هاى سختى از اسلام خورده بود، همواره مترصد فرصت مناسبى بود تا ضربت موثر و تلافى جویانه‏اى بر پیكر اسلام وارد كند و خود را از نفوذ اسلام آسوده سازد.

وقتى كه گزارش صف آرایى سپاه امام حسن  علیه السلام و معاویه در برابر یكدیگر، به سران روم شرقى رسید، زمامداران روم فكر كردند كه بهترین فرصت ممكن براى تحقق بخشیدن به هدف‌هاى خود را به دست آورده‏اند، لذا با سپاهى عظیم عازم حمله به كشور اسلامى شدند تا انتقام خود را از مسلمانان بگیرند. آیا در چنین شرائطى، شخصى مثل امام حسن  علیه السلام كه رسالت حفظ اساس اسلامى را به عهده داشت، جز این راهى داشت كه با قبول صلح، این خطر بزرگ را از جهان اسلام دفع كند، ولو آنكه به قیمت فشار روحى و سرزنش‌هاى دوستان كوته بین تمام شود؟

امام باقر  علیه السلام به شخصى كه بر صلح امام حسن علیه السلام خرده می‏گرفت، فرمود: اگر امام حسن  علیه السلام این كار را نمی‏كرد خطر بزرگى به دنبال داشت.(10)

از نظر سیاست داخلى
شك نیست كه هر زمامدار و فرماندهى اگر بخواهد در میدان جنگ بر دشمن پیروز گردد، باید از جبهه داخلى نیرومند و متشكل و هماهنگى برخوردار باشد و بدون داشتن چنین نیرویى، شركت در جنگ مسلحانه نتیجه‏اى جز شكست ذلت‌بار نخواهد داشت.

در بررسى علل صلح امام مجتبى  علیه السلاماز نظر سیاست داخلى، مهمترین موضوعى كه به چشم می‏خورد، فقدان جبهه نیرومند و متشكل داخلى است، زیرا مردم عراق و مخصوصاً مردم كوفه، در عصر حضرت مجتبى  علیه السلام نه آمادگى روحى براى نبرد داشتند و نه تشكیل و هماهنگى و اتحاد.

سندى گویا
شاید هیچ سندى در ترسیم دور نماى جامعه متشتت و پراكنده آن روز عراق و نشان دادن سستى عراقیان در كار جنگ، گویاتر و رساتر از گفتار خود آن حضرت نباشد. حضرت مجتبى  علیه السلام در «مدائن» یعنى آخرین نقطه‌اى كه سپاه امام تا آنجا پیشروى كرد، سخنرانى جامع و مهیجى ایراد نمود و طى آن چنین فرمود:

هیچ شك و تردیدى ما را از مقابله با اهل شام باز نمی‌دارد. ما در گذشته به نیروى استقامت و تفاهم داخلى شما، با اهل شام می‏جنگیدیم، ولى امروز بر اثر كینه‏ها اتحاد و تفاهم از میان شما رخت بر بسته، استقامت خود را از دست داده و زبان به شكوه گشوده‏اید.

وقتى كه به جنگ صفین روانه می‏شدید دین خود را بر منافع دنیا مقدم می‏داشتید، ولى امروز منافع خود را بر دین خود مقدم می‏دارید. ما همان گونه هستیم كه در گذشته بودیم، ولى شما نسبت به ما آن گونه كه بودید وفادار نیستید.

عده‏اى از شما، كسان و بستگان خود را در جنگ صفین، و عده‌اى دیگر كسان خود را در نهروان از دست داده‌اند. گروه اول، بر كشتگان خود اشك می‏ریزند؛ و گروه دوم، خونبهاى كشتگان خود را می‏خواهند؛ و بقیه نیز از پیروى ما سرپیچى می‏كنند!

معاویه پیشنهادى به ما كرده است كه دور از انصاف، و بر خلاف هدف بلند و عزت ما است. اینكاگر آماده كشته شدن در راه خدا هستید، بگویید تا با او در مبارزه برخیزم و با شمشیر پاسخ او را بدهیم و اگر طالب زندگى و عافیت هستید، اعلام كنید تا پیشنهاد او را بپذیرم و رضایت شما را تأمین كنیم.

سخن امام كه به اینجا رسید، مردم از هر طرف فریاد زدند: «البقیة، البقیة»: ما زندگى می‏خواهیم، ما می‌خواهیم زنده بمانیم! (11)

آیا با اتكا به چنین سپاه فاقد روحیه رزمندگى، چگونه ممكن بود امام علیه السلام با دشمن نیرومندى مثل معاویه وارد جنگ شود؟ آیا با چنین سپاهى، كه از عناصر متضادى تشكیل شده بود و با كوچك‌ترین غفلت احتمال می‏رفت خود خطرزا باشد، هرگز امید پیروزى می‏رفت؟

بنابراین، كار امام حسن  علیه السلام با «قیام» و اعلان جنگ و تهیه لشكر آغاز شد و سپس با درك عمیق اوضاع و شرائط جامعه اسلامى و رعایت مصالح روز، منجر به صلح مشروط گردید.

گفتار امام پیرامون انگیزهای صلح
امام مجتبى علیه السلام در پاسخ شخصى كه به صلح آن حضرت اعتراض كرد، انگشت روى این حقایق تلخ گذاشته و عوامل و موجبات اقدام خود را چنین بیان نمود:

من به این علت حكومت و زمامدارى را به معاویه واگذار كردم كه اعوان و یارانى براى جنگ با وى نداشتم. اگر یارانى داشتم شبانه روز با او می‏جنگیدم تا كار یكسره شود. من كوفیان را خوب می‏شناسم و بارها آنها را امتحان كرده‏ام. آنها مردمان فاسدى هستند كه اصلاح نخواهند شد، نه وفا دارند، نه به تعهدات و پیمان‌هاى خود پایبندند و نه دو نفر با هم موافقند. بر حسب ظاهر به ما اظهار اطاعت و علاقه می‌‏كنند، ولى عملاً با دشمنان ما همراهند.(12)

آنگاه امام افزود:

اگر یارانى داشتم كه در جنگ با دشمنان خدا با من همكارى می‌‏كردند، هرگز خلافت را به معاویه واگذار نمی‏كردم، زیرا خلافت بر بنى امیه حرام است... .(13)

پس از تقبّل ظاهری تمام مفاد قرارداد از سوی معاویه و انعقاد پیمان صلح، طرفین همراه قواى خود وارد كوفه شدند و در مسجد بزرگ این شهر گرد آمدند. مردم انتظار داشتند مواد پیمان طى سخنرانی‌هایى از ناحیه رهبران دو طرف، در حضور مردم، تأیید شود تا جاى هیچ گونه شك و تردیدى در اجراى آن باقى نماند.

این انتظار بیجا نبود، ایراد سخنرانى جز در برنامه صلح بود، لذا معاویه بر فراز منبر نشست و خطبه‏‌اى خواند؛ ولى نه تنها در مورد پایبندى به شرائط صلح تاكیدى نكرد، بلكه با طعنه و همراه با تحقیر چنین گفت:

«من به خاطر این با شما نجنگیدم كه نماز و حج به جا آورید و زكات بپردازید! چون می‌‏دانم كه اینها راانجام می‌‏دهید، بلكه براى این با شما جنگیدم كه شما را مطیع خود ساخته و بر شما حكومت كنم».

آنگاه گفت: «آگاه باشید كه هر شرط و پیمانى كه با حسن بن على بسته‌ام زیر پاهاى من است، و هیچ گونه ارزشى ندارد.»

بدین ترتیب، معاویه تمام تعهدات خود را زیر پا گذاشت و پیمان صلح را آشكارا نقض كرد.

معاویه به دنبال اعلام این سیاست، نه تنها تعدیلى در روش خود به عمل نیاورد بلكه بیش از پیش بر شدت عمل و جنایت خود افزود.

او بدعت اهانت به ساحت مقّدس امیرمؤمنان  علیه السلام را بیش از گذشته رواج داد، عرصه زندگى را بر شیعیان و یاران بزرگ و وفادار حضرت على  علیه السلام فوق العاده تنگ ساخت، شخصیت بزرگى همچون «حجر بن عدى» و عده‌‏اى دیگر از رجال بزرگ اسلام را به قتل رسانید، و كشتار و شكنجه و فشار در مورد پیروان على علیه السلام افزایش یافت به طورى كه نوعاً شیعیان یا زندانى و یا متوارى شدند و یا دور از خانه و كاشانه خود در محیط فشار و خفقان به سر می‌‏بردند.

علاوه بر این، معاویه برنامه ضد انسانى دامنه‌دارى را كه باید اسم آن را برنامه تهدید و گرسنگى گذاشت، بر ضد عراقیان به مورد اجرا گذاشت و آنها را از هستى ساقط كرد. معاویه از یك طرف مردم عراق را در معرض همه گونه فشار و تهدید قرار داد و از طرف دیگر حقوق و مزایاى آنها را قطع كرد.

«ابن ابى الحدید»، دانشمند مشهور جهان تسنّن، می‌‏نویسد: شیعیان در هر جا كه بودند به قتل رسیدند. بنى امیه دست‌ها و پاهاى اشخاص را به احتمال این كه از شیعیان هستند، بریدند. هر كس كه معروف به دوستدارى ودلبستگى به خاندان پیامبرصلی الله علیه و آله بود، زندانى شد، یا مالش به غارت رفت، و یا خانه‌‏اش را ویران كردند.

شدت فشار و تضییقات نسبت به شیعیان به حدى رسید كه اتهام به دوستى على علیه السلام از اتهام به كفر و بی‌دینى بدتر شمرده می‌‏شد! و عواقب سخت‌‏ترى به دنبال داشت!

در اجراى این سیاست خشونت ‏آمیز، وضع اهل كوفه از همه بدتر بود زیرا كوفه مركز شیعیان امیر مؤمنان  علیه السلامشمرده می‌‏شد. معاویه طى بخشنامه‌‌اى به عمال و فرمانداران خو در سراسر كشور نوشت كه شهادت هیچ یك از شیعیان و خاندان على  علیه السلام را نپذیرند! وى طى بخشنامه دیگرى چنین نوشت: «اگر دو نفر شهادت دادند كه شخصى، از دوستداران على علیه السلامو خاندان او است، اسمش را از دفتر بیت المال حذف كنید و حقوق و مقررى او را قطع نمایید»!

این حوادث وحشتناك، مردم عراق را سخت تكان داد و آنها را از رخوت و سستى به در آورد و ماهیت اصلىحكومت اموى را تا حدى آشكار نمود.

شهادت آن بزرگوار هنگامیروی داد که جنبش منظّمى بر ضد حكومت اموى شكل می‌گرفتو مبلغین و عوامل موثر آن، همان پیروان اندك و صمیمى امام حسن علیه السلام بودند كه حضرت با تدبیر هوشمندانه خویش جان آنان را از گزند قشون معاویه حفظ كرده بود. هدف این گروه این بود كه باافشای جنایاتى كه در سراسر دوران حكومت معاویه موج می‌‏زد، روح قیام را در دلهاى مردم برانگیزند تا روز موعود فرا رسد! لذادوران صلح امام حسن علیه السلام دوران آمادگى و تمرین تدریجى امت براى جنگ با حكومت فاسد اموى به شمار می‏رفت تا روز موعود؛ روزى كه جامعهاسلامى آمادگى قیام داشته باشدو این موج را به قیام سالار و سیّد شهدای عالم حسین بن علی  علیه السلام رساند.

امام حسن (ع ) در تمام مدت امامت خود كه ده سال طول كشید، در نهایت شدت و اختناق زندگى كرد و هیچگونه امنیتى نداشت، حتى در خانه نیز در آرامش نبود.

سرانجام در سال پنجاهم هجرى به تحریك معاویه به دست همسر خود(جعده)مسموم و شهید و درقبرستان بقیع واقع در مدینه منورهبه خاک سپرده شد.

امامحسن علیه السلاماز بذل جان خود دریغ نداشت، و امامحسین علیه السلامدر راه خدا جانبازتر از حسن نبود. چیزى كه هست، حسن، جان خود رادر یك جهاد خاموش و آرام فدا كرد و چون وقت شكستن سكوت رسید، شهادت كربلا واقع شد؛ شهادتى كه پیش از آن كه حسینى باشد. حسنى بود.


پی‌نوشت‌ها:
1- ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، تصحیح و تلیعق: حاج سید هاشم رسولى محلاتى، قم، موسسه انتشارات علامه، ج 4، ص 28 - شیخ مفید، الارشاد، قم، منشورات مكتبه بصیرتى، ص 187 - اسد الغابه فى معرفه الصحابه، تهران، المكتبةالاسلامیة، ج 2، ص 10، - ابن حجر العسقلانى، الاصابه فى تمییز الصحابه، بیروت، داراحیأ التراث العربى، 1328 ه".ق، ج 1، ص 328.

2- كان الحسن رضى الله عنه له مناقب كثیره: سیدا، حلیما، ذاسكینة و وقار وحشمة، جوادا، ممدوحا...(تاریخ الخلفا، ط 3، بغداد، مكتبه المثنى، 1383 ه".ق، ص 189/)

3- ان المسالة لا تحل الا فى احدى ثلاث: دم مفجع، او دین مقرع، او فقر مدقع ففى ایها تسئل؟

4- مجلسى، بحارالانوار، تهران، المطبعة الاسلامیة، 1393 ه".ق، ج 43، ص 333.

5- سیوطى، تاریخ الخلفا، ط3، بغداد، مكتبه المثنى، 1383 ه".ق، ص 190 - ابن واضح، تاریخ یعقوبى، نجف، منشورات المكتبة الحیدریة، 1384 ه".ق، ج 2، ص 215 - سبط ابن جوزى، تذكره الخواص، نجف، منشورات المطبعه الحیدریه، 1383 ه".ق، ص 196 - الشیخ محمد الصبان، اسعاف الراغبین (در حاشیه نور الابصار) قاهره، مكتبه المشهد الحسینى، ص 179.

6- ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 21.

7- نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ط 2، قم، منشورات مكتبه بصیرتى، 1382 ه".ق، ص 113.

8- طبرسى، احتجاج، نجف، المطبعه المرتضویه، ص 144-150.

9- طبرسى، همان كتاب، ص 156.

10- مجلسى، بحارالانوار، تهران، المطبعه الاسلامیه، 1383 ه.ق، ج 44، ص 1.

11- ابن اثیر، اسد الغابه فى معرفة الصحابة، تهران، المكتبه الاسلامیه، ج 2، ص 13 و 14- ابن اثیر، الكامل فى التاریخ، بیروت، دارصادر، ج 3، ص 406- مجلسى، بحارالانوار، تهران، مكتبه الاسلامیه، 1393 ه.ق، ج 44، ص 21 - سبط ابن الجوزى، تذكره الخواص، نجف، منشورات المطبعه الحیدریه، 1383 ه.ق، ص 199.

12- مجلسى، بحارالانوار، تهران، المكتبة الاسلامیة، 1393 ه".ق، ج 44، ص 147 - طبرسى، احتجاج، نجف ،المطبعة المرتضویة، ص 157.

13 - شبر، سید عبدالله، جلأالعیون، قم، مكتبة بصیرتى، ج 1، ص 345-346 

----------------------------------------------------------------------------
right left
ذكر روزهاي هفته

بارها گفت محمد که علی جان من است ، هم به جان علی و جان محمد صلوات

اللهم صل علی محمد و آل محمد (وعجل فرجهم)

اهدا می کنیم به ارواح ملکوتی رسول اکرم صلی الله علیه و آله ، ائمه اطهار علیهم السلام ، همه شهدا از صدر اسلام تا کنون ، امام شهدا و جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف

وب سایت ختم قرآن و ختم صلوات، حدیث پیامبر و ائمه اطهار،برگزاری مسابقه قرآنی،قرآن مجيد آنلاین، متن ترجمه جستجو تلاوت تفسیر و دانلود قرآن,استخاره و فال با قرآن,آموزش قرآن,پیامک موبایل قرآن,holy quran,download quran mp3,quran translation and recitation ختم قرآن و ختم صلوات,حدیث پیامبر و ائمه اطهار,قرآن آنلاین,متن،ترجمه،جستجو،تلاوت،تفسیر و دانلود قرآن,استخاره،فال،مسابقه قرآنی,آموزش قرآن,پیامک موبایل قرآن,holy quran,download quran mp3,quran translation recitation

وب سایت ختم صلوات

sep
گزارش قرائت بر اساس کد کاربری
sep
آیا می دانید که؟!
sep
قرآن آنلاین بسیار نفیس جدید قرآن آنلاین بسیار نفیس
دعای هنگام ختم قرآن جدید دعای هنگام ختم قرآن
تالار گفتمان قرآنی تالار گفتمان قرآنی
پیامک قرآنی جدید پیامک قرآنی
مجله السابقون جدید مجله السابقون
نظرات شما نظرات شما
دعوت به همکاری از شما دست های شما ، کارهای بزرگ
درخواست التماس دعا درخواست التماس دعا
مسابقات مسابقات
صفحه مخصوص انصراف انصراف از ختم قرآن
مناسبت های ویژه مناسبت های ویژه
sep
نیت نامه وب سایت ختم قرآن مجید

۞ هوالعالم ۞

خداوندا از اينکه لياقت قرائت معجزه ات قرآن را يافته ام تو را شکر مي گويم و ثواب آن را نثار ارواح ملکوتي رسول اکرم صلي الله عليه و آله ، اولیا ، اوصیا ، صالحين ، والدين و بستگانم نموده و به برکت اين آيات روح بخش سلامتي منجي عالم بشريت را خواستار و به نیابت خود و دیگر اعضا و یاران قرآنی توفیق ختم قرآن را از درگاهت مسئلت دارم.

sep
سخن هفته
sep
برندگان مسابقات وب سایت ختم قرآن مجید
sep
اوقات شرعی
sep
دعوت از دوستان
آنها که دوستشان دارید را به  قرائت قرآن و شرکت در ختم جهانی قرآن  مجید دعوت کنید.

نام شما:
ایمیل شما:
نام دوست شما:
ایمیل دوست شما:
پیام شما:
sep
لوگوی وب سایت ختم قرآن مجید

با قرار دادن لینک و لوگوی وب سایت ختم قرآن مجید در وب سایت یا وبلاگتان جهت معرفی و تشویق بازدید کنندگان به شرکت در ختم قرآن از اجر معنوی آن بهره مند شوید.

وب سایت ختم قرآن مجید

sep

www.ghorany.com